
حال و هوای ترجمه کتب تخصصی
معروف است که به دلیل فقدان قانون کپی رایت در ایران، برای کسی که به صنعت نشر، فقط به عنوان منبع درآمد نگاه می کند، ترجمه به نسبت تألیف، نان آورتر است! ترجمه زمان کمتری نیاز دارد تا محصولش به بار نشیند، و فروش آن نیز تضمین بیشتری دارد، چون مترجم طبیعتاً اقدام به ترجمه کتابی می کند که تیراژ بالائی داشته و استقبال و بازخورد مثبت مخاطبینش به اثبات رسیده است.
البته این استنباط، در مورد عمده کتب تخصصی و فنی صادق نیست. معمولاً علاقه مندان اینگونه کتابها اندک اند. همچنین ترجمه آنها به دلیل موضوع، زبان و واژگان خاص و غیر متداول در نزد عموم، که گاه در موارد مختلف، معانی گوناگون دارند، پیچیده تر و دشوارتر است. پس هر دو خاصیت منتفی است! یعنی نه مخاطب انبوه پیش رو هست، و نه در زمان کوتاه ممکن. البته کتب درسی را باید خارج از این حیطه به حساب آورد، مانند کتابهای درسی مثلاً رشته های پزشکی و عمران، چرا که این کتب در یک چرخه ناگزیر و اجباری همواره کارکرد ویژه و گاه ابزاری خود را دارند.
امروزه که به خاطر شرایط اقتصادی، اجتماعی، و به طبع فرهنگی، تیراژ کتاب اندک، و صنعت نشر نحیف شده، برای هیچ آدم دارای عقل معاشی، حضور در این صنعت، به نسبت اعمال دیگر اقتصادی، مقرون به صرفه نیست. پس می تواند در این وضعیت، انگیزه های ترجمه کتب تخصصی، دوچندان کاهش یابد. در این شرایط، یک ترجمه خوب، و نه فقط یک ترجمه! از کسانی بر می آید که با عشق، تعهد، دقت، و دلسوزی نسبت به این امر عجین شده باشند.
برای معرفی بهتر کتاب «نورپردازی سینما و ویدئو» نامه ای به مترجم محترم کتاب، آقای رضا نبوی نوشتم؛ کتاب «فیلم برداری نظری و عملی» ، ترجمه دیگر ایشان قبلاً معرفی شده بود، و کتابهایی که درباره عکاسی ترجمه کرده بودند، می شناختم، پس خواهش کردم علاوه بر یادداشتی که در مورد این کتاب می نویسند، کتابهای دیگرشان در مورد سینما را نیز معرفی کنند.
محتوای نامه ای که در پاسخ به دستم رسید، انگیزه ای شد تا به طور مستقل ارائه شود. این نامه حاوی نکاتی است که نه تنها خواندنش خالی از لطف نیست، بلکه به خوبی حال و هوای امروز ترجمه اینگونه کتابها را بیان می کند.
علی لقمانی
ــ نامه آقـای نبـوی:
سلام، امیدوارم حال شما و خانواده خوب باشد. برای سینما همان دو کتاب فنی را دارم و یک کتاب اصول کارگردانی سینما. واقعاً حرف زیادی در موردشان ندارم. چون به خلاف سایر رشتهها، در هنر، کتاب مرجع زیاد نیست، خصوصاً در سینما، به همین دلیل سعی میکنم کتابهای مرجع را برای آنهایی که طالبش هستند ترجمه کنم. در راستای همین امر سه مشکل فرهنگی وجود دارد:
۱- حضرات دانشگاهی آنرا خوار میشمرند، چون اولاً اغلب رﺅسا اهل هنر نیستند، ثانیاً مُدِ روز، تألیف است، هرچه هم بگویید فنی که قبلاً ابداع شده را نمیتوان دوباره اختراع کرد به گوششان نمیرود.
۲- به غیر از تعداد معدودی، اغلب ناشران کار را جدی نمیگیرند و فکر میکنند که فقط ترجمهی صرف است. مثلاً چندی پیش دختر یکی از ناشران از من خواست یک کتاب عکاسی برای ترجمه به ایشان معرفی کنم، متوجه شدم که تا بهحال یک دوربین عکاسی خوب را هم ندیده چه رسد به کار کردن با آن، و صرفاً به دلیل داشتن لیسانس مترجمی زبان به این سمت کشیده شده، من هم سه کتاب نظری پیشنهاد دادم، ایشان نپذیرفتند و اصرار در فنی بودن متن داشتند!
همین کتاب نورپردازی پر از اشکال بود، غلطهای محرز داشت، که همهی آنها را با اجازهی نویسنده، بلین براون اصلاح کردم. یعنی کسی باید یک متن فنی را ترجمه کند که بر آن فن کاملاً مسلط باشد.
۳- خوانندگان این نوع کتابها دو گونهاند، عدهیی دانشجو و عدهیی علاقهمند که بههر دلیلی در دانشگاه هنری نیستند، نوع اول بهراحتی سیهزار تومان برای پیتزا میدهد و دههزار تومان برای کتاب نه، دومی چون درد ندانستن را لمس کرده بهراحتی از شکم میزند و هزینهی کتاب میکند. گردش سرمایه در هر کار اقتصادی واجب کفایی است.
رضا نبوی